۱۲ اسفند ۱۴۰۲
* جعفر خاندوزی- فعال رسانهای
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره خبرگان رهبری هم برگزار شد و دستکم در استان گلستان نتایج کمابیش معلوم به دست آمد. با بررسی مقدماتی و بدوی از این دو انتخابات- به ویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی- چند برایند و نتیجه مهم به دست میآید که خوب است به آن ها توجه شود:
۱- این دو انتخابات، فارغ از نتیجههای آنها، نشان داد که همه پیروز این میدانیم. این انتخابات هیچ بازندهای نداشت. همدیگر را تحقیر نکنیم که: رای شما را هم دیدیم. از سویی، حاکمیت این پیام را به دنیا داد که نظام کنونی حاکم بر ایران همچنان از مشروعیت برخوردار است و این یعنی بازدارندگی. از دیگر سو، نیروهای اصلاحطلب و معتدل با بازیگری درست و بهموقعی که داشتند، نگذاشتند میدان به تمامی در اختیار یک جناح و اقلیت خاصترِ آنها بیفتد. بنابراین گزینه عدم تحریم انتخابات نه تنها در شأن نیروها و نهادهای سیاسی نیست که نشان داد اگر با همهی سختیها و مشکلات در میدان باشند، نتیجه ولو حداقلی به دست میآید. از این منظر، به نظر میرسد جناح اصلاحطلب و معتدل در انتخاباتهای بعدی، بازیگری جدیتری خواهند داشت. اگرچه بسیاری در این انتخابات فهمیدند که قهر با صندوق هیچ فایدهای ندارد و باید در باد و باران و آفتاب در میدان باشند اما بیشتر از آن، دیگران نیز متوجه شدند که همهی میدان دست آنها نیست و باد همه وقت هم به مراد و جهت آنها نمیوزد. و این، ذات فرهنگ ایرانی است که انسداد کامل در هیچ برهه تاریخی بر این کشور سایه نداشته است؛ حتا در روزگار استیلای مغولان بر ایران. روزگار ما که بدتر از آن دوره نیست.
۲- هستهی سخت نظام حکمرانی ایران، لازم است به این نتیجه برسد که خود را از دست فشارها و لابیهای اقلیت تندرو برهاند و اجازه ندهد فشارهای پیدا و پنهان آنها، عرصه را برای جناحها و نیروهایی که ویژگیها و شرایط نظام را پذیرفته و دوست دارند در همین چارچوب فعال باشند، تنگ کند. در این انتخابات، اصلاحطلبان میانهرو و معتدلین نشان دادند که به نظام پایبندند و پروتکلهای فعالیت و کار سیاسی را به درستی میدانند و رعایت میکنند. بنابراین از حضور همهی سلیقهها نترسیم.
۳- مساله بداخلاقیها و پولپاشیها و دخالت قدرتهای اقتصادی در انتخابات، شوربختانه در همه کشورهای دنیا مرسوم است و انگار گریزی از آن نیست. اما ای کاش بشود با ایجاد بازشدگیها و مدارای بیشتر برای نیروهای ریشهدار سیاسی، از میزان تاثیرگذاری این پدرخواندهها جلوگیری کرد که شدنی است.
۴- نامزدهای انتخاباتی نیز یاد بگیرند، انتخابات صرفا شش ماه و یا ماهی منتهی به انتخابات نیست. بلکه از همین امروز که فردای انتخابات این دوره است، آغاز میشود. نمیشود هم در مرکز نشست و هم انتظار داشت مردم زادگاهم به من رای بدهند و یا با دیگران و موثرین، از دیدهی برتری نگاه کرد و انتظار داشت اکنون که من رای میخواهم به من رای بدهند و از آن مهمتر، سرمایه اجتماعی خود را در اختیار من بگذارند. معنای کاریزما در این برهه و روزگار، به داشتنِ سرمایه اجتماعی تعبیر میشود که تعبیر درستی هم هست. خلق و افزایش سرمایه اجتماعی هم کارِ یک روز و یک ماه و یک سال هم نیست. حضور و فعالیت پیاپی و مستمر میطلبد.
۵- برخی دوستان نامزد، انگار درک درست و منطقی از انتخابات ندارند و این میدان را با انتخابات صندوق محلشان اشتباه گرفتهاند. این میدان، شخصیتهای خاص خود را میطلبد. واقعا لازم نیست همه در انتخابات نامزد شویم و رای بسیار اندکی گیرمان بیاید. گرم کردن تنور انتخابات هم که باشد، قواعد خاص خود را دارد؛ مگر اینکه برای گرفتن تایید صلاحیت و معامله و بدهبستان آمده باشیم.
۶- در هر صورت، دست همه نامزدها را بایستی به گرمی فشرد که آمدند و خود را در معرض قضاوت و انتخاب دیگران قرار دادند. و این جسارت و شجاعت کمی نیست. نترسیدند و ولو برای منافع خود، هزینه دادند. اما هستند فرصتطلبانی که هیچوقت برای نظام و مردم هزینه خاصی ندادهاند اما همیشه از دیگران، طلبکارترند و سهم بیشتری میطلبند. اینها در خانهی خود کنار بخاری نشسته بودند و تخمه میشکستند و به رقابت و نبرد گلایاتورها نگاه میکردند. و از امروز که نامزدهای برنده معلوم شدهاند زیر علم او میروند.