پایگاه خبری پریشهر

کارگر خانگی

کارگرانی که در آمار نمی آیند

برای کارگران خانگی شاغلان نامرئی

کارگرانی که در آمار نمی آیند

پریشهر / گروه اجتماعی: روز جهانی کارگر علاوه بر اینکه روزی برای یادآوری ضرورت حق دسترسی مردم به کار شایسته با دستمزد منصفانه است، روز جشن کارگران هم هست.

در پی اقدامات موثری که از سوی مجامع کارگری طی سالیان متمادی انجام شده، امروز میلیون‌ها نفر حقوق و حمایت‌های اساسی کسب کرده‌اند. حداقل دستمزد تعیین شده است، محدودیت‌هایی برای ساعات کار وجود دارد و كارگران حق دارند از مرخصي با حقوق هنگام بيماري و تعطيلات برخوردار شوند.

همه این دستاوردها جشن گرفتن هم دارد. اما در همين حال و در همين ايام گروهي از كارگران هستند كه سطر به سطر همين حداقلها هم برايشان روياست، آرزوست، حسرت است.

كارگران خانگي! كارگرانی كه به دليل قرار گرفتن محل کارشان در خانه ها که حوزه خصوصي كارفرماست، در دسته كارگران پنهان غير رسمي قرار مي گيرند. صنف و اتحاديه و بازنشستگي ندارند و از همه دردناك تر آنكه اصلاً در آمار هم جايي ندارند.

کارگران خانگی، کارگرانی اند كه برای یک خانواده به صورت خصوصی و تمام وقت یا برای خانواده‌های مختلفی به صورت پاره وقت کار می‌کنند.

اين شغل كه در رديف پایین‌ترین رده‌های شغلی با کمترین حقوق و مزایا قرار دارد، غالباً نصیب زنان می شود. آمار جهاني مي گويد كه تنها يك چهارم از كل كارگران خانگي در جهان مرد هستند. مشاهدات كف جامعه هم اين را تأييد مي كند. اساساً پرداختن به کار خانگی به مثابه مسئولیت ذاتی زن دیده می شود و در عين حال زنان به عنوان كارگر خانگي كارهايي را انجام مي دهند كه غالب مردان حاضر به انجامش نیستند یا در ازایش دستمزد بیشتری طلب می کنند. از این رو، زن‌ها با کمترین چشمداشت و با بیشترین فرمانبرداری گزينه هاي مناسب تري براي تقبل اين شغل به نظر مي آيند.

كارگران خانگي، اگرچه ” كارگرند” اما نامرئي ترين شاغلان اين سرزمينند و از همه ي حقوق كارگري، تنها سنگيني نامش را بر دوش دارند. در حالي كه دنيا سالهاست شانزدهم ژوئن برابر با 26 خرداد را به عنوان روز جهاني حمايت از كارگران خانگي نامگذاري كرده و براي رفع چالشهاي مرتبط با شاغلين اين بخش مي كوشد، اينجا در اين گوشه دنيا، به اذعان مدير كل تعاون، كار و رفاه اجتماعی گلستان هيچ عدد و آماري از تعداد، تركيب جنسيتي، سني، تحصيلي و … شاغلين اين بخش موجود نيست.

کارگر خانگی
رکارگر خانگی

بديهي است كه در شرايط فقدان آمار و بانك اطلاعاتي، انتظار ساماندهي و رسيدگي و نظارت، توقعي كاملا بيجاست.

در سالهاي دور شرايط شغلي براي كارگران خانگي از طريق معرفي دهان به دهان دوست و آشنا فراهم مي آمد، اما در سالهاي اخير کارگران خانگی توسط آژانس‌ها يا شركتهاي خدماتی به استخدام در می‌آیند.

این شركتها اگرچه نقش مذاکره کننده و جستجوگر فرصت‌های جدید برای کارگران خانگی را بر عهده دارند اما هيچ نقشی در نظارت بر شرایط کار ندارند.

“غلامرضا طالبا ” دبیر اجرايي خانه كارگر گلستان هم مي گويد با اين كه شركتهاي خدماتي به ازاي معرفي شغل، درصدي از دستمزد كارگران كسر ميكنند اما تعهدات همراه با آن، یعنی احترام به حقوق کار و تامین حمایت اجتماعی را نمی‌پذیرند.

او می گوید: اين شركتها تنها كاري كه مي كنند صدور يك بيمه مسئوليت يا بيمه بي نام است. اما بيمه تامين اجتماعي كه بازنشستگي يا از كار افتادگي را شامل شود براي كارگران خانگي لحاظ نميشود.

نامش ثرياست. 47 سال دارد، اما 60 ساله مي نمايد. مثل همه كارگران خانگي، اين شغل هرگز انتخابش نبوده و اضطرار و فلاکت، تنها همين یک انتخاب را پیش رویش قرار داده است. مي گويد: «نوه ام سرطان دارد و تحت درمان است. شوهرم هم از كار افتاده است و يكجانشين.» توي دو اتاق اجاره اي با دو دختر و دو پسر دم بخت در حاشيه شهر ساكن است.

او می گوید: « 15 سالي مي شود كه كار نظافت خانه هاي مردم را انجام مي دهم. توي همين سن از انواع و اقسام درد و بيماري از قند و فشار خون و آرتروز هر چه را بگويي دارم. ديگر رمقي برايم نمانده. از مچ و كتف و زانو عاجزم. وايتكس و اسيد ريه هايم را نابود كرده. اما خوب چاره چيه؟ همين كار را هم نكنم خرج زندگي و دوا درمان را از كجا بيارم؟ بيمه كه نيستم. هر چه هم كار مي كنم خرج همان روزم است. نمي دانم تا كي بدنم براي كار ياري مي كند. اما از فرداي روزي كه نتوانم كار كنم خيلي مي ترسم. حالا همه خرجها يك طرف، اين كرايه رفت و آمدم يك طرف. چون در حاشيه شهر ساكنم، قسمت زيادي از درآمد روزانه ام مي رود براي كرايه و هر بار كه به صاحبكارها مي گويم حداقل كرايه را جدا حساب كنيد شاكي ميشوند كه به ما چه؟»

ثريا مي گويد يكي از كابوسهايش در سالهاي اخير نظافت در خانه هايي است كه حيوان خانگي دارند. «قديم ها كه اين طور نبود. سخت ترين كار ما پاك كردن چربي آشپزخانه و نظافت سرويس بهداشتي بود. اما الان بيشتر خانه هايي كه براي نظافت ميروم سگ يا گربه دارند كه زحمت كار را صد برابر مي كند و هيچ دستمزد اضافه اي هم براي آن نمي دهند. با اينكه بارها به شركت گفته ام كه مرا به اين جور صاحبخانه ها معرفي نكنند اما باز هم رعايت نمي كنند و من خيلي وقت ها مجبور شده ام با ترس و در شرايط خيلي سخت كار را انجام دهم. گاهي شده كه از صبح تا غروب حتي لب به آب و غذا نزده ام چون هميشه فكر ميكنم توي غذا حتما موي آن حيوان هم هست. صاحبخانه هم معمولا عين خيالش نيست و انگار نه انگار كه من هم آدمم. او فقط مي خواهد كارش زودتر انجام شود. تازه يكبار هم صاحبخانه مجبورم كرد سگش را در حمام بشورم»

به او مي گويم اگر قبول نكني و انجام ندهي چه؟ مي گويد: « نميشه! به شركت سفته دادم. اگر صاحبخونه به دروغ بگه خوب کار نکردم، شرکت حق رو تمام و کمال به صاحبخونه میده و از درصد ما کم میشه.»

از آنجا كه کارگران خانگی تحت حمايت قانونی نيستند و ترس از دست دادن شغل يا عدم پرداخت دستمزد هميشه همراهشان است، در غالب مواقع راه تسليم و سکوت و مدارا را در پيش مي گيرند.

بهره کشی، کار اجباری، کار غیرارادی، شرایط سخت کار مانند ساعات طولانی کار، حمل و جابه جایی وسایل سنگین در منزل، امور نظافتی سخت و اخراج خودسرانه تنها بخشي از مشكلات مبتلابه كارگران خانگي است.

ثريا مي گويد: « تميز كردن خانه هايي كه لوازم دكوري زياد يا بوفه با ظرفهاي گرانقيمت دارند يك عذاب بزرگ است. فقط يك حواس پرتي يا يك اشتباه كوچك كافي است كه يکهو دستمزد يك ماهم هدر برود. اينجور خونه ها كه ميرم از همون دم در دعا مي خونم تا لحظه اي كه بيام بيرون. گاهي از زور نگراني و استرس فشار خونم تا 17 و 18 مي رسه. بعضي ها متوجه نيستند كه شكسته شدن يك وسيله يا ظرف اتفاقيه. ما كه از روي عمد اين كار را نمي كنيم. كارگر هم آدمه. مثل همه آدمها ممكنه گاهي چيزي رو نبينه يا وسيله اي از دستش بيفته و بشكنه»

از جمله مهم ترين چالش‌ها بر سر راه بهبود وضعیت کارگران خانگی ناآگاهی آنان نسبت به حقوق حقه شان است. کارگران خانگی، گروهی منزوی و آسیب‌پذیرند. ماهیت رابطه کارگر و کارفرما و نبود امکان مذاکره در مورد قراردادهای شغلی با کارفرمایان در کنار فرهنگ جامعه که نگاهی طبقاتی به کارگران خانگی دارد، همگی به آسیب‌پذیری و انزوای بیشتر آنها کمک می کند.

ثريا اما بدترين و تلخ ترين تجربه كاري اش را مربوط به روزي مي داند كه به او تهمت دزدي زدند. « يك بار صاحبخانه زنگ زد به شركت و گفت كارگري كه فرستاديد داروي قند و فشار خون و دويست تومن پول كه توي كيف مادرم بوده برداشته. شركت كه به من زنگ زد غصه همه دنيا نشست روي دلم. دلم شكست. چون اون صاحبخونه مي دونست من هم از همون داروها استفاده مي كنم ديواري كوتاه تر از من پيدا نكرده بود كه بهش تهمت بزنه. سريع دستمزدي كه اون روز بهم داده بود رو به حساب شركت برگردوندم. شبش هم فشارخونم رفت بالا بيمارستان بستري شدم. فرداش شركت زنگ زد كه صاحبخونه عذرخواهي كرده و گفته كه اشتباه كرده. اون روز خيلي تحقير شدم. گفتم من اگر دزد بودم كه نمي اومدم خونه مردم كارگري كنم. درست است محتاج نان شب هستم اما دزد نيستم»

كارگران خانگي به دليل شرايط شغلي ويژه، تجربه هاي منحصر به فردي را از سر مي گذرانند. آنان در زمره گروه های شغلی آسیب پذیر به شمار می روند و از این رو واجب است كه فرآیند رسمی سازی کار آنها با سرعت و دقت صورت پذيرد. تامين حقوق اساسي اين گروه از دستمزد و مزايا و سختي كار گرفته تا برخورداري از حمايت هاي اجتماعي تا حفظ كرامت انساني بايد در قوانين و مقررات مورد توجه قرار گيرد و اين مهم محقق نخواهد شد مگر آنكه كار كارگران خانگي از لايه هاي نامرئي و زيرين به پوسته بيروني و مرئي اجتماع كشيده شود. كارگران خانگي را ببينيم…

 

درباره نویسنده خبر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *